اربعین حسینی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"

سلام بر زینب

"یا زینب" گفت وقتی افتاد حسین

"زینب !"زینب!" گفت و جان داد حسین

حتی نگذاشت تا که تنها برود

با او سر خویش را فرستاد حسین

جهان تو را میخواند ؟

ای خورشیدی که بعد از خون در کنار سرهای بر نیزه تابیدی !

آنگونه که زمین با تمام کوه ها و دریاهایش به طواف تو در آمدند...

امروز دوباره زبان ها تو را صدا می زنند و بارانی از تو را می خوانند؛ بارانی از زیر چادر تو که بی گناهیمان را در گوشمان زمزمه کند.

فریاد نام تو لب هایم را به بهشت می رساند تو در کدام ارتفاع ایستاده ای که تمام رودهای جهان با مشکی به دندان گرفته به دست بوسی تو می آیند.

تو در کدام نقطه از زمین می جوشی که هر درختی  سبز می شود ؛ عطر تو را  هدیه می دهد.

آه ای دریای زلال , چگونه است که تمام سپیدی های جهان از سیاهی چادر تو می آید؟

چگونه است که جای پای تو را مردان پا می گذارند و حسین را قرائت می کنند؟

ای حماسه , ای گلوی صدای رسای علی اصغر ! من سال هاست زیر بارانی از چادرت که بر سر مادرم باریده ای راه می روم  و نام تو را قطره قطره به رود می برم تا به عشق دریایی ات برسم ...

ای دریای زلال , ای صدای مغموم ! ای زبان ذولفقار ...

عباس آبروی آب شد و رقیه بوی تو را پراکنده کرده است.

و علی اصغر صدای خونیش آسمان را  پوشاند

اما من دانش آموز مکتب توام , ای معلم ترین معلم تاریخ...

اصغررضایی گماری


برچسب‌ها: اربعیناصغررضایی گماریچذابهکربلا

تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1396 | 14:9 | نویسنده : اصغر رضایی گماری |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 53 صفحه بعد